جدول جو
جدول جو

معنی مشغول شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مشغول شدن
سر گرم شدن، به کار پرداختن در کار شدن بکاری سرگرم شدن اشتغال ورزیدن در کار شدن: این بگفتند و بشراب خوردن مشغول شدند. هرکس از خود و دوستگانیی بسمک میدادند و سمک میخورد
فرهنگ لغت هوشیار
مشغول شدن
سرگرم شدن، درگیر شدن، گرفتار شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معمول شدن
تصویر معمول شدن
عمل شدن، متداول شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معزول شدن
تصویر معزول شدن
هیالیدن بر کنار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
وا گذار شدن، بستگی یافتن واگذار شدن (کاری بکسی)، محول شدن (کاری بوقتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موصول شدن
تصویر موصول شدن
پیوند یافتن متصل شدن پیوند یافتن: (ملکشاه. . روی... بهیچ طرف... ننهاد که وصول آن مقصود بحصول موصول نشد) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 29)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتول شدن
تصویر مقتول شدن
کشته شدن کشته شدن: (من شکسته بد حال زندگی یابم در آن زمان که بتیغ غمت شوم مقتول) (حافظ. 208)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبول شدن
تصویر مقبول شدن
تو دل برو شدن خوشگل شدن، پذیرفته شدن، پسند افتادن پذیرفته شدن: (چه جرم کرده ای ای جان و دل بحضرت تو که طاعت من بی دل نمی شود مقبول ک) (حافظ 208)، مورد پسند واقع شدن خوش آیند بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغشوش شدن
تصویر مغشوش شدن
آشفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معمول شدن
تصویر معمول شدن
عمل شدن: (... بهرخدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد) (قائم مقام. منشات. چا. قائم مقامی 164)، رایج شدن متداول گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهور شدن
تصویر مشهور شدن
نامی شدن خنیدگی نامور شدن شهرت یافتن شناخته شدن نامبردار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشعوف شدن
تصویر مشعوف شدن
شاد شدن خوشحال گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
سر گرم کردن، به کار وا داشتن، باز داشتن بکاری سرگرم کردن بکار واداشتن، بازداشتن منصرف کردن (با از آید) : زد تیغ قهرو قاهری برگردن دیو و پری کورا ز عشق آن سری مشغول کردند از قضا. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروب شدن
تصویر مشروب شدن
((~. شُ دَ))
آبیاری شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشغول بودن
تصویر مشغول بودن
سرگرم بودن
فرهنگ واژه فارسی سره
دربرگرفتن، شامل شدن، به سن سربازی رسیدن، سرباز شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مشغول بودن
تصویر مشغول بودن
Busy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشغول ذهن
تصویر مشغول ذهن
Preoccupied
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشغول کردن
تصویر مشغول کردن
Engross, Preoccupy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشغول ذهن
تصویر مشغول ذهن
zamartwiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشغول ذهن
تصویر مشغول ذهن
стурбований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشغول بودن
تصویر مشغول بودن
бути зайнятим
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشغول کردن
تصویر مشغول کردن
поглинати , займати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشغول ذهن
تصویر مشغول ذهن
озабоченный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشغول بودن
تصویر مشغول بودن
быть занятым
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشغول کردن
تصویر مشغول کردن
поглощать , занимать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشغول بودن
تصویر مشغول بودن
być zajętym
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشغول کردن
تصویر مشغول کردن
absorver, preocupar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشغول کردن
تصویر مشغول کردن
pochłaniać, zajmować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشغول ذهن
تصویر مشغول ذهن
beschäftigt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشغول بودن
تصویر مشغول بودن
beschäftigt sein
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشغول کردن
تصویر مشغول کردن
fesseln, beschäftigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشغول ذهن
تصویر مشغول ذهن
preocupado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشغول بودن
تصویر مشغول بودن
estar ocupado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشغول کردن
تصویر مشغول کردن
absorberen, bezighouden
دیکشنری فارسی به هلندی